کچل

من عکس پروفایل تلگرامم، عکس یه انگشته که یه گل رو سرشه.

اون سری تو خواب یه انگشت خالی دیدم، گفتم وای خدا! چرا کچل شدم! 

این که میگن چیزی برای از دست دادن ندارم، فقط اونجا که

سیم کارتت اعتباریه و اعتبارش صفر

بعد اینترنتت داره تموم میشه

و نگران تموم شدنش نیستی، چون چیزی برای از دست دادن نداری! 

چرت نوشت 9 شهریور: کمالگرایی

صبحا زود بیدار نمیشم. برعکس اون وقتایی که نصف شب از خواب بیدار میشدم و تند تند یه خلاصه از راه حلی که تو خواب فهمیدم مینوشتم. بابام همش دعوام میکرد که چرا نصف شبی بیداری وقتی هنوز اذان نگفته. یا اینکه هنوز نماز نخوندی میری سراغ دفتر و کتابات؟ انقدر از نماز مهمتره؟؟!

وقتیم که بیدار میشم باز لش میکنم چون انگار بدنم جون نداره.

شبا هم هیچ کاری نمیکنم حتی اگه دیر بخوابم.

زندگیم اینجوری شده. مثل یه کابوس میمونه. نه صبح نه در طول روز نه شب، خبری از سخت تلاش کردن نیست. اصلا هم مهم نیست ساعت چنده، چون اگه امروز نشد فردا هست. واقعا کابوسه، فکر میکنم اینو قبلا تو خواب دیدم. یهو یادش افتادم. به جای این که برای استراحت برم یه چیزی بخورم که قند برای مغزم تامین شه و بتونم خوب فکر کنم، پشت هم کشومو باز میکنم و از سر بی حوصلگی یه هله هوله ای میخورم.

این غیر از کابوس چیه؟ این که زندگیت همینجوری بگذره و تو اهمیتی نمیدی. این که هدف نداری و برای هدف هات سخت تلاش نمیکنی.

حق داشتم وقتی از خواب بیدار شدم ناراحت بودم!


+چرا من نمیتونم بدون اشاره به خودم و همونجوری که تو ذهنم هست، بنویسم؟؟

حس عجیب

یکی دو هفته پیش سرما خورده بودم. حالم یه جور عجیبی شده بود. یه جور احساسات غیرواقعی داشتم؛ اصلا نمیدونم چه جوری توصیفش کنم. انگار تو دستام یه چیزی داشتم، در حالی که دستام خالی بود. بقیه چیزا رو یه جوری حس میکردم، انگار یه بعد اضافه دارن و من اون بعد رو حس میکردم.


باز یادم رفت چی میخواستم بگم...

فرانت اند

با زینب حرف میزدم، گفت یه دوره ی بک اند گذرونده. اونجا بود که فهمیدم فقط من نیستم که خیلی میپرم. حتی به نظرم برقیا کلا همینن! چیزای متفاوتی رو تجربه میکنن. نمیدونم، شاید همه همینجورن! 

میدونم نمیای و نمیخونی

خوشحالم برات

ایشالا خوشبخت شی

شاید یه روز یونانی یاد گرفتم

همیشه از دو زبانه بودنم ناراحت بودم. چون حرف زدن فقط به یکی از اون ها با دیگران خیلی سخته.

ولی الان سعی میکنم به هر سه زبون صحبت کنم و یاد بگیرم. کلمات مختلف، جمله بندی و چینش کلمات و... رو.

خیلی ممنون که بهم فهموندی درک و صحبت با زبان های دیگه چه قدر باحاله! 

فکر معقول بفرما، گل بی خار کجاست

چرت نوشت 26مرداد

بسم الله

خب از کجا شروع کنم؟؟

الان دارم آهنگ  «پیدا نکردم» رو گوش میدم. چه خوبه این آهنگ!

نتم تموم شده و نخریدم. در عوض ول گشتن تو اینستاگرام، نشستم یه تابلو ملیله کاغذی درست کردم(البته تموم نشده هنوز). با این که در حالت عادی وقتی میرم پای کامپیوتر از مامانم اینترنت میگیرم؛ ولی وقتی خودم اینترنت ندارم، اصلا حال برنامه نویسی ندارم.

معلومه یادم رفته چی میخواستم پست کنم یا نه؟؟ 

علاقه دارم از صفر شروع کنم. 

نمیدونم، شاید اینم از نتایج کمالگراییه!