یخ بزنم

رفتم بستنی خریدم

بلکه اشکام یخ بزنن و نریزن! 

هی پروفسور

گریه ی اول، به از دعوای آخر! 

چرت نوشت 15 تیر

فردا آخرین امتحانمه و بالاخره راحت میشم.

درس سختی نیست ولی من سر کلاسا گوش نکردم، چون خواب تشریف داشتم. 

الانم کلی مبحث هست که مونده و نرسیدم بخونم. امروزم از یکی دو ساعت بعد از بیداریم همش گیج بودم و اصلا تمرکز نداشتم و تقریبا پیشرفتی نداشتم.

خدا به خیر کنه، نمیخوام این درس رو برای 4مین بار بردارم!

سر دو تا امتحانای قبلیم که انقدر گیج بودم نتونستم هیچی بنویسم. آخه ساعت 8ونیم وقت امتحان دادنه؟؟!!

خدا کنه فردا اینطوری نباشم، چون میدونم یه چیزایی میتونم بنویسم.

اگر پروژه اش هم تا آخر هفته تحویل بدم، خیلی خوب میشه. شاید اینجوری پاس شم. 

واقعا خوابم میاد، با این که تا لنگ ظهر خوابیدم. گیج و منگ. کی میتونه جای من امتحان بده؟؟


+ امتحانمو خراب کردم. ولی بگذریم، چند سال دیگه چیز بی اهمیتی میشه.

خودتو نکش!

اشکمو درنیار لعنتی! 

ایجاد حال خوب

پستای سال 2017 رو میخوندم که پاکشون کرده بودم، با استفاده از این سایت:

web.archive.org

چه قدر پر انرژی، چه قدر حال خوب. 

قطعا این تابستون رو باحال میکنم.

البته همین الانم نسبت به دو سال قبل حالم خیلی بهتره و خدا رو شکر میکنم! 

نیست..

بدتر از دوست ناباب، خواهر نابابه!

والا به خدا

هرچی اخلاق گند داشت به من سرایت کرده!

واقعا خبری از اون پروفسور مهربون و صبور و دلسوز نیست دیگه! 

دووم بیار پروفسور، فقط یه هفته مونده! 

منع تردد

کی این قانون مسخره و بی ربط به کرونای منع تردد در شب رو برمیدارن؟؟

من خسته شدم!

میخوام شبگردی کنم.

عصری آدم بخواد بره بیرون هوا گرمه، شب هم که نمیشه بیرون باشی، پس کی ما یکم گردش کنیم؟؟؟؟

کراش

یه بار تو دوران نوجوانی رو یکی کراش زدم؛ 

دو سه سال پیش فهمیدم که دزدی کرده. 

اون وقت من عاشق چهره ی معصومانه اش بودم!! 


+ بردیا، فک کنم جامون عوض شده، نمیتونم بخوابم!