با زینب حرف میزدم، گفت یه دوره ی بک اند گذرونده. اونجا بود که فهمیدم فقط من نیستم که خیلی میپرم. حتی به نظرم برقیا کلا همینن! چیزای متفاوتی رو تجربه میکنن. نمیدونم، شاید همه همینجورن!
همیشه از دو زبانه بودنم ناراحت بودم. چون حرف زدن فقط به یکی از اون ها با دیگران خیلی سخته.
ولی الان سعی میکنم به هر سه زبون صحبت کنم و یاد بگیرم. کلمات مختلف، جمله بندی و چینش کلمات و... رو.
خیلی ممنون که بهم فهموندی درک و صحبت با زبان های دیگه چه قدر باحاله!
بسم الله
خب از کجا شروع کنم؟؟
الان دارم آهنگ «پیدا نکردم» رو گوش میدم. چه خوبه این آهنگ!
نتم تموم شده و نخریدم. در عوض ول گشتن تو اینستاگرام، نشستم یه تابلو ملیله کاغذی درست کردم(البته تموم نشده هنوز). با این که در حالت عادی وقتی میرم پای کامپیوتر از مامانم اینترنت میگیرم؛ ولی وقتی خودم اینترنت ندارم، اصلا حال برنامه نویسی ندارم.
معلومه یادم رفته چی میخواستم پست کنم یا نه؟؟