چرت نوشت: گزارش

فردا آزمون نرم افزار آلتیومه. تو این مدت که کلاس تموم شده بود، (حدود یکماه) هیچی کار نکردم و الانم اصن حسش نیست که جزوه ام رو نگاه بندازم، یا نمونه سوالات رو بخونم. البته تستیه و میتونم شانسمو امتحان کنم. 

برام مهم نیست حقیقتا. ولی میگم وقت گذاشتم رفتم کلاسا رو، بذار مدرکشم بگیرم. من که معلوم نیست چه غلطی با زندگیم میکنم، شاید دوباره برم سمتش! 

کمالگراییم هیچ خوب نشده. چه جوری با رفتن به دانشگاه آرامشمو حفظ کنم، خدا داند! 

حوصله نمیکنم، بعد استرس میگیرم، همون چیزیم که بلدم تو امتحان نمینویسم! آخرین بار که این شکلی بود.

دوشنبه شب با پسردایی و خواهراش رفتم شمال. نصف شب رسیدیم، بعد نشستیم با علی پانتومیم بازی کردیم. بعد تا خود لنگ ظهر خوابیدم. فرداشم همینطور. برگشتم هم همینطور. حتی امروزم همینطور. مشاورم میگفت از صبحت که استفاده نمیکنی، قرصای شبت رو دیر بخور که تا 12اینا ذهنت بتونه بیدار بمونه. حالا من این کارو کردم، تا نصف شب بیدارم، ظهرم دیرتر از قبل بیدار میشم. از درست شدن وضع غذا خوردنم هم خبری نیست. همین امروز نه ناهار خوردم نه شام! هر چه قدرم به خودم میگم غذا بخور، فایده نداره. نامردا من نبودم پیتزا خوردن! اون وقت من که هستم، عدس پلو (و چیزای مشابه، مثل ماش پلو) میپزن.

اصن حالا که اینطور شد، فردا بعد آزمون میرم پیتزا میخورم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد