امشب تو خواب مدرسه ام تموم شد.

امیدوارم دانشگام شروع نشه.

چه قدر عذاب بود دوران دبیرستانم.

تازه زهرا ت تو خواب بهم گفت "تو رو روابطت حساسی؟!" دلم میخواست جرش بدم! کاش هیچ وقت به عنوان یه دوست روش حساب باز نمیکردم. دوستی 7 ساله ی به دردنخور!

خدایی چه قدر تنهام!

نظرات 8 + ارسال نظر
بردیا پنج‌شنبه 20 بهمن 1401 ساعت 15:06

شیرینی فارغ تحصیلیت؟

یعنی تو هر موقعیتی دنبال شیرینی ای!!!

بردیا جمعه 21 بهمن 1401 ساعت 12:21

پس چی
تازه شیرینی قبولی دانشگاه رو هم بعدا باید بدی اگه شروع شد

من قصد ازدواج دارم، نمیخوام ادامه تحصیل بدم!

بردیا جمعه 21 بهمن 1401 ساعت 19:43

اون ک خودش کلی شام عروسی و عقد و ... اینارو داره ک
شیرینی هامو بده

شیرینی چی دوست داری؟

بردیا شنبه 22 بهمن 1401 ساعت 09:51

خودت میدونی

نگران نباش، تو خواب شیرینیتو میدم! :)

بردیا یکشنبه 23 بهمن 1401 ساعت 21:22

اوه اوه
میخوای کابوس ببینی
هم خواب من
هم خواب یونی رفتن
هم خواب شیرینی دادن
ب خودت رحم کن یکم

همین که تو بیای به خوابم، به تنهایی خودش کابوسه!

بردیا دوشنبه 24 بهمن 1401 ساعت 23:56

پس بنظرم شیرینی رو تو خواب نده ک خیلی هم بد نشه کابوست
تو دنیای واقعی شیرینی بده پس

هر چیزی باید سرجای خودش باشه! :)

بردیا سه‌شنبه 25 بهمن 1401 ساعت 18:41

مثل شیرینی دادن واقعی

شیرینی چیو میخوای آخه؟
دعا کن برم سرکار، شیرینی واقعی بهت میدم!

بردیا سه‌شنبه 25 بهمن 1401 ساعت 22:10

کی میری سرکار ؟
چ کاری ؟
منم ببر

برنامه نویسی.
ولی خیلی آماتورم
تو هم یاد بگیر، معرفیت کنم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد