پست تولد

خب امروزم گذشت و من شدم 25 ساله!

رفتم کیک گرفتم, روشم نوشتم: پروفسور, با نصف نیم قرن تجربه!

مامانم گفت: بادکنک نمیخوای؟ گفتم: نه, چه طور؟ گفت: آخه قبلا میگفتی باید به اندازه ی سنم بادکنک بترکونم.

خاطراتم زنده شد. اگر از قدیم وبلاگمو میخوندید, الان میدونستید چی دارم میگم؛ چون به مناسبت تولد 19سالگیم این کارو کردم و یه پست حسابی براش نوشتم. (که متاسفانه پاک شده,)

کاش الانم موقع نوشتن همچین حس و حالی داشتم!

کلا چرت و پرتام زیادی چرت شده. و حتی به ذهنم خطور کرد که وبلاگو حذف کنم.


خب. الان من از دنیا چی میخوام؟ برنامه ام برای گذراندن 26سالگی چیه؟ والا خودمم نمیدونم! فقط دلم میخواد که سلامتیمو کامل به دست بیارم و این که برای خودم درآمدی داشته باشم؛ چون واسه پوله خیلی برنامه دارم!! :) 


+ خیلی دوست داشتم لیلا بیاد خونه مون! خوااااااهههههههرررررر کجایی؟! همیشه سامی میگفت: «لیلا اصلا یه چیز دیگه است.» خدایی خیلی دختر خوبیه و از وقتی که بهشون گفتم خواهرای جدیدم, عین یه خواهر تحویلم میگیره!


++ راستی اینم هست: دلم میخواد بهتر بنویسم.

نظرات 2 + ارسال نظر
جان دو شنبه 1 بهمن 1401 ساعت 19:20 https://johndoe.blogsky.com/

تولدتون رو تبریک عرض می‌کنم
26 سالگی پرباری داشته باشید

مرسی

بردیا شنبه 1 بهمن 1401 ساعت 20:18

مبارک باشه تولدت پروفسور خسته ک دیگه پروفسور نیست

ممنون جناب

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد