دوست؟

خیلی بدم میاد وقتی یه دوست با من جوری حرف بزنه که انگار مزاحمش شدم.

مثل همین زهرا که اول دبیرستان که بودیم بغل دستیم بود و کل وقت مدرسه با هم بودیم. ولی وقتی رفت تجربی و من رفتم ریاضی و کلاسامون جدا شد، همین که ساعت ناهار میرفتم پیشش حوصله مو نداشت. تا درباره ی یه چیزایی حرف میزدم که دوست داشتم به کسی بگم، سریع میگفت اه، پروفسور، بسه دیگه.

ولی خودش تا به یه مشکلی برمیخورد، میومد پیشم.

بعد از کنکور هم همین وضعیت بود. تو تلگرام باهاش صحبت میکردم یه جوری جواب میداد که انگار مزاحمم، هر چند من فقط میخواستم حالشو بپرسم، نه هیچ چیز دیگه. ولی خودش پارسال کارم داشت، بهم زنگ زد. 

به نظرم کش دادن این رابطه بدترین کاری بود که با خودم کردم. چون من همین جوریش هم درونگرام و ارتباط با دیگران یکم برام سخته، و این رابطه باعث شد که اعتماد به نفسم رو از دست بدم. از اول راهنمایی دوست صمیمی بودیم که بودیم! ای تو روح این دوستی! همکلاسیم اومد دانشگاهم که همدیگه رو ببینیم، اون وقت این خانم جواب سلامم رو به زور میداد!


خیلی بدم میاد از این حس مزاحم بودن!

نمیدونم شاید واقعا مزاحمم!

نظرات 2 + ارسال نظر
بردیا یکشنبه 24 اسفند 1399 ساعت 16:05 http://Envelves.blogsky.com

دوستیای منفعت محور همیشه همینطوری ان
همیشه تا وقتی نیاز بهت دارن بهت توجه میکنن و سمتت میان

اره
اواخر پیش دانشگاهی، یه سری اومد پیشم، خیلی رک گفتم «خب! چی کارم داری؟ تو کدوم درس به مشکل خوردی؟ » از این نحوه ی جواب دادنم، بهش برخورد، رفت از یکی دیگه پرسید!

خودم اگر لازم بشه به یه دوستی پیام بدم که باهاش یه کاری دارم، انقدر خجالت میکشششششم که نگو! ولی خب دو روز بعد اونم کاری براش پیش بیاد، دریغ نمیکنم.

بردیا یکشنبه 24 اسفند 1399 ساعت 17:35 http://Envelves.blogsky.com

دقیقا ، حالم بد میشه ازین آدما
ی پسره بود تو دانشگاهمون ، اصلا یادش نبود بهت ، محل نمیزاشت ، جواب سلامتو ب زور میداد ، بعد همینکه هم اتاقی هاش میرفتن و تنها میشد یادش میفتاد ک بیاد و مثل آدم باشه
بی محلی فقط بی محلی حواب کاره

بی محلیه تنها جوابه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد