چرت نوشت: 11 مرداد

برای بار دوم کتاب کیمیاگر رو خوندم. با این که همین چند ماه پیش خونده بودمش ولی یادم نمیومد داستان چی بود.

کیمیاگر واقعا کتاب خوبیه, من پیشنهاد میکنم بخونیدش.

شما هم لطفا کتاب رمان خوب بهم معرفی کنید. عشقولانه هم نباشه لطفا.


بعد از چند ماه ( خب بذار فکر کنم...ممم..حدود  7,8 ماه پیش) تونستم تمرکزمو انقدر جمع کنم که یه کتاب رو کامل بخونم و از این بابت بسی خوشحالم :)

بالاخره شروع کردم به روندن تو جاده ی زندگیم. هنوز ماشینم پرایده ولی ایشالا به زودی یک مک لارنشو میگیرم!

سعی میکنم درگیر گذشته نشم. هر وقت به گذشته فکر میکنم به طرز روشنی توش غرق میشم, در حدی که از قیافه ام معلوم میشه.


درباره ی یه چیز دیگه هم میخوام بنویسم, ولی حس خوبی ندارم. نمیدونم بگم, نگم؟!

سال پیش این روزا خیلی حس و حال خوبی داشتم. زندگیم افتاده بود رو روال.

نظرات 2 + ارسال نظر
پرفسور بی مغز چهارشنبه 15 مرداد 1399 ساعت 13:45

تمرکز؛ چیزی که ندارم.

منم ندارم
نداشتنش خیلی سخته

Mary شنبه 18 مرداد 1399 ساعت 01:08

من دارم جز از کل رو میخونم. نه اونقدری که همه بزرگش میکنن ولی قلم نویسندش یه جاهایی واقعا میخکوب کنندس :))

ممنون از این که معرفی کردی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد