1- بذار ثبت شه که بعدا به خودم فحش ندم
روزای سختی رو دارم میگذرونم،
با این که بهش نمیاد!
2- مثل دونده ای هستم که پاش شکسته و برای باز کردن باندپیچیش لحظه شماری میکنه!
و صد البته به همین خاطر تو زندگی معمولیش هم با یه سری مشکلات بر خورده.
3- همانطور که پیش بینی میشد، تعطیل, تعطیل است. حال ندارم برم سر دفترم، پس فعلا اینجا مینویسم. نوشتن هر جایی بهتر از ننوشتنه. فوقش یکم زیاد خودسانسوری میکنم!
سلام
میام پست هاتو میخونما اما چون نظری ندارم میرم =|
میگفت هروقت حس کردی داری زجر میکشی بدون داری زندگی میکنی و بزرگتر میشی
.ولی زندگی هم همش زجر نیست!
تو خود چاره دانی