چرا؟

الان جلو هر کاری که تو ذهنم هست، یه  «چرا؟» ی بیجواب وجود داره!

واقعا چرا؟ 

مثلا چرا درس بخونم؟ 

من هیچ وقت به خاطر چیزی غیر از علاقه، سمت درس خوندن نرفتم ولی الان حس میکنم خیلی دلیل بی معنی ایه!!

حتی چیزای دیگه. چرا؟ 

چرا کتاب بخونم؟ 

چرا نقاشی بکشم؟ 

چرا تابلو درست کنم؟ 

چرا برم سراغ پروژه؟ 

چرا کار خونه انجام بدم؟ باز این یه جوابی داره حداقل!! 

چراآشپزی یاد بگیرم؟ البته ناهار امروزو من نپختم، ولی یادداشت کردم که آشپزی هم بکنم.

یا اصلا... 

چرا بنویسم

تو وبلاگم؟ 

نظرات 1 + ارسال نظر
بردیا یکشنبه 25 آبان 1399 ساعت 20:22 http://Envelves.blogsky.com

همیشه ی ک چی بشه بزار پشت تموم کارایی ک میخوای بکنی ، اگه جوابش قانع کننده نبود انجامش نده ، چون داری تلف میکنی وقتتو
آشپزی ک خوبه ک
بعد اون جلو ها میگفتی نقاشی رو زیاد براش وقت نزاشتی ک ، چی شده اینجا داشتی در موردش صحبت میکردی و اونوقت دل زده بودی ازش و الان حسرت وقت نزاشتن؟

من تو اون تاریخ وضعیت بدی داشتم
و کار خاصی نتونستم بکنم با این که دوست داشتم خیلی کارا بکنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد