انگیزه (حرف من ربطی به کرونا نداره)

من که انگیزه ای برای بیدار شدن ندارم.

احساس میکنم دنیا رو سرم خراب شده؛ نه کوتاه مدت، به شکل بلند مدت.


شما انگیزه تون چیه؟

با چه انگیزه ای از خواب بیدار میشید؟


+ چیزی که ازش میترسیدن رو برام ساختن! (منم زورم نمیرسید جلوش رو بگیرم)

++به آینده که فکر میکنم غیر از سردرگمی چیزی نمیبینم! 

نظرات 4 + ارسال نظر
M R یکشنبه 10 فروردین 1399 ساعت 15:25 http://mostafaid3.blogsky.com

صبرکن همه چیز درست میشه.
نگران نباش.

اگر منظورت به کرونائه که آره، ایشالا زودتر این وضعیت تموم شه و همه سالم و سلامت باشن!

وگرنه مشکلات من که تازه تشدید شدن!
یادش به خیر تابستون چه قدر همه چیز بهتر شده بود و منم امیدوار شده بودم!
الان وضعم از بدم بدتر شده!

مریم یکشنبه 10 فروردین 1399 ساعت 22:09 http://Sooskesiah.blogsky.com

انگیزه (ایموجی متفکر)
والا من مودی زندگی میکنم...یه روز پر از انگیزه، به روزم هیچی!
حالا چرا انقد ناخوشی؟!

چون اتفاقای خیلی ناجوری تو زندگیم افتاده، که من رو به عنوان یه دختر جوان ناامید کرده.
چون من الان هر کار بکنم از نظر خانواده ام عیب داره و مشکل اینجاست که وقتی از نظر خانواده ام عیب داره، من رو درگیر این اتفاقای ناجور میکنن!

و این روند اتفاق ناجور همچنان ادامه داره...

اصلا هر چی به من حس خوبی میده، اونا به خاطرش از یه کاه کوه میسازن

M R یکشنبه 10 فروردین 1399 ساعت 23:08 http://mostafaid3.blogsky.com

خب چرا وضعت بدتر شده؟
چی بوده چی شده؟
دوست داری به چی برسی؟

سرمو شلوغ کردم، به علاوه این که تو ارتباطاتم ضعیف بودم.
ولی مهمتر از اون اینه که من یه چیزی میگم خانواده ام یه چیز دیگه برداشت میکنن. برام دردسر ساختن بیخودی!

حالم خوب بود، بد شد؛ مثل حال برادرت!

نمیدونم، این پست به خاطر همینه!

مریم سه‌شنبه 12 فروردین 1399 ساعت 03:15 http://Sooskesiah.blogsky.com

آره خب همیشه همینه...چون علاقمندیا و نسل ما، با خونواده فرق داره
تو فک کن هممون یه شکل فک میکردیم، اونوقت هممون دنبال یه چیز(توی هر زمینه ای) میفتادیم...اصن خر تو خری میشد :))
بهترین کار اینه که هر کدوم راه خودتونو برید و وابستگی به علایق خونواده رو کنار بذاری(ینی یه جایی که فک میکنی فکرت، باهاشون یکی نیس اما از نظرت، انتخاب درستیه، سعی کنی به ثمر برسونیس)
اونا مشاورای خوبی میتونن باشن ولی الگو نه...چون هر فردی، در نهایت باید افکار مستقل خودش رو داشته باشه

برای من فقط نظرات متفاوت نیست، جلوی من رو گرفتن و برای من دست انداز درست کردم.
کلی با خودم حرف زدم تا بهشون و کاری که کردن فکر نکنم، ولی این دفعه بدتر از سری قبل برام دردسر درست کردن و از اون جایی ناراحتم که برای دیگران هم حرفای من مهم نبود و یه دردسر عظیمی درست شد که فکر میکنم هیچ وقت آثارش پاک نمیشه! و تازه اولش این چیزاییه که اینجا نوشتم، این که دیگه انگیزه ندارم برای هیچ کاری، این که نمیدونم چی کار کنم برای آینده ام، این که نمیدونم چه طور میتونم از دخالتشون تو زندگیم جلوگیری کنم و...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد